اطلاعیه
باصلوات بر حضرت محمد(ص) و آل طاهرينش، اعضا و مراجعین محترم احتراماً با عنايت به در پيش رو بودن بيست و هفتمين هفته كتاب جمهوري اسلامي ايران، روز شنبه مورخ 98/8/25 عضويت در كتابخانه ابوریحان بیرونی بصورت رايگان بوده و بخشودگي جرايم اعضاي كتابخانه از تاريخ 98/8/23 لغايت 98/8/30 با تحویل کتاب های تاخیری اعمال خواهد شد؛ لذا مقتضي نسبت به برگشت کتاب ها اقدام فرمایید.
برگزاری اختتامیه نهمین جشنواره کتاخوانی رضوی شهرستان با حضور برگزیدگان و تقدیر از آنها با اهدای جایزه
پیمان ندری در بخش خانوادگی کتابخوانی
رضا یوسفوند برگزیده نوجوان بخش کتابخوانی
وحید رشنودی برگزیده مسابقه کتابخوانی بزرگسالان
محمد ایلیا امیری در بخش پویش مجازی
محدثه حقیقی مقدم کتابخوانی بزرگسالان
به مناسبت دهه امامت و ولايت و همزمان با عيد غدير خم مسابقه نقاشي و رنگ زني با موضوع عيد غدير با حضور اعضاي كودك و نوجوان كتابخانه با حضور مربي نقاشي سركار خانم شيوا لطيفيان در كتابخانه عمومي ابوريحاني بيروني شهرستان سلسله برگزار شد. در خاتمه به هر كدام از شركت كنندگان با اهدا جايزه فرهنگي تقدير و تشكر به عمل آمد.
کتاب یادت باشد» روایتی است عاشقانه از زندگی یک شهید مدافع حرم که پاییز سال ۸۹ به کربلا رفت، پاییز سال ۹۱ عقد کرد، پاییز سال ۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال ۹۴ در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) به شهادت رسید! شهید حمید سیاهکالی.
یادت باشد»کتابی است که میشود ساعتها با آن خندید و روزها با آن اشک ریخت. کتاب را که ورق میزنی انگار برایت همه شهدا تصویر می شوند و تازه میفهمی آنهایی که فدایی زینب شدند، چقدر شبیه هم هستند. فرقی نمیکند اسمشان چه باشد! محمد بلباسی، محسن حججی، مصطفی صدرزاده، مهدی نوروزی یا حمید سیاهکالی و. اینها همگی یادشان بود» تا ما یادمان باشد» راه، از آسمان میگذرد!
اگر دنبال کتابی برای آرامش روح، برای پیدا کردن راه یا حتی برای هدیه دادن به بهترین عزیزانتان هستید، این کتاب را حتما بخرید و بخوانید و هدیه بدهید. از آن دست کتابهایی که نمیشود بدون گریه تمام کرد! از آن دست کتابهایی که دوست نداری تمام شود، از آن دست کتابهایی که وقتی به آخر میرسی، نمیدانی اول راهی یا آخر راه! فقط میشود گفت باران کلمات که میبارد، دلمان برایشان تنگ میشود، راه میافتیم بدون چتر؛ ما بغض میکنیم، آسمان گریه!
این کتاب در کتابخانه موجود است.
شهید محمدحسین محمدخانی، یکی از شهدای مدافع حرم است، او در سی سالگی در سوریه به شهادت رسید و در این کتاب، زندگیاش به روایت همسرش، مرجان درعلی منتشر شده است.
شهید محمدخانی از فعالان بسیج دانشجویی بود و در علمیاتهای تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت میکرد، کتاب قصه دلبری، روایتی از سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو میکند.
در بخشی از کتاب میخوانید:
آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست. آن دفعه را خودخوری کردم. دفعه بعد رفت کنار میز که نگاهش به ما نیفتد. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم، بلندبلند اعتراضم را به بچهها گفتم. به در گفتم تا دیوار بشنود، زور می زد تا جلوی خندهاش را بگیرد. معراج شهدای دانشگاه انگار ارث پدرش بود.هر موقع میرفتیم، با دوستانش آنجا میپلکیدند. زیرزیرکی میخندیدم و میگفتم: بچهها، بازم دار و دسته محمدخانی!»
بعضی از بچههای بسیج با سبک و سیاق و کار و کردارش موافق بودند، بعضی هم مخالف، معروف بود به تندروی کردن و متحجر بودن. از او حساب میبردند، برای همین ازش بدم میآمد. فکر میکردم از این آدمهای خشک مقدس از آن طرف بام افتاده است. آنهایی که با افکار و رفتارش موافق بودند می گفتند: شبیه شهداست، مداحی میکنه، میره تفحص شهدا!».
درباره این سایت